یادگارمن
یادگارمن

یادگارمن

دیدار با دانش آموزان دبستان قره گل (فاروج)

امروز وقتی برای بازدید از آموزشگاه روستای بسیار زیبای قره گل عازم این منطقه به اتفاق همکاران محترم ذوقی و پاکدل می شدم تنها به تصور چهره ی دانش آموز عزیزی فکر می کردم که چند سالی است با سرطان خون مبارزه می کند.زیارت چهره زیبای این دانش آموز (نفر چهارم ایستاده از راست )که آرزوی پلیس شدن داشت سخت آشفته ام کرد .پسری درس خوان وزیبا و باهوش وسخت محروم .



خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار.

نظرات 6 + ارسال نظر
یک دوست چهارشنبه 7 اسفند 1392 ساعت 19:07

دعایت میکنم

هر کجا خسته شدی

دستی از غیب به دادت برسه

بینهایت زیباست که آن دست خدا باشد و بس...

ابوالفضل نوروزی چهارشنبه 7 اسفند 1392 ساعت 20:16 http://norouzi68.blogfa.com

بـــــارالهــــــــــا ...

"زخم "ها .... "رحم" میخواهند ... فقط این دو نقطه را بردار ....

تــــــــــو که خدایی . ..

جمشید از پکن دوشنبه 12 اسفند 1392 ساعت 17:58

یاد اصغر صحتی سعید علی کاووسی بخیر کمی هم از مناظر عکس بگذار.ابراهیم پاکدل چطوره؟گفتیم بهش خدا یار بی کسان است .سلامت باشید. هیچ مردمی تو فاروج مثل مردم قره گل گرماب زینکانلو نمیشند

حسن سه‌شنبه 13 اسفند 1392 ساعت 13:44

پس کو رییستان !!

[ بدون نام ] چهارشنبه 14 اسفند 1392 ساعت 21:38

تقدیم به همان پسر درسخوان وزیبا ومحروم

آدمیزاد است دیگر؛دوست دارد دق کند

گاه گاهی گوشه ای بنشیندو هق هق کند

باخودش خلوت کند از دست بی کس بودنش

هی شکایت از خودش،از خلق واز خالق کند

من شدم این روزها خورشید سرگردان که حیف

در پی ات باید مکرر مغرب و مشرق کند

آنقدر باچشمهایت دلبری کردی که شیخ

جرات این را نداردصحبت از منطق کند

کاش میشد کنج دنجی راشبی پیداکنم

آدمیزاد است دیگر...دوست دارد دق کند!

نصراللهی دوشنبه 4 فروردین 1393 ساعت 01:51

تقدیم به دانش اموز زرنگ
ناشنوا باش !وقتی همه از محال بودن ارزو هایت حرف میزنند!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد