یادگارمن
یادگارمن

یادگارمن

خیانت .....


این اولین باری بود که احساس می کرد شوهرش به او خیانت

می کند . او با گوش های خودش صدای یک زن را از داخل

 گوشی ، حین مکالمه با همسرش شنیده بود . باورش مشکل

بود ، همه راههای ممکن را در ذهنش مرور کرد . اول طلاق ،

ولی فکر اینکه با دو تا بچه به خانه پدر بد اخلاقش برگردد ،

دیوانه اش می کرد.

به فکرش رسید که موضوع را با مادرش در میان بگذرد ، ولی

چون خانواده اش از ابتدا با این ازدواج مخالفت می کردند .

منصرف شد . تصمیم گرفت ، خیلی صریح و رک به خود

شوهرش همه چیز را بگوید ، ولی خوب فکر کرد که او خیلی

راحت همه چیز را انکار خواهد کرد و چون دلیل قانع کننده ای

 ندارد ، شاید محکوم هم بشود . تصمیم نهایی این بود که به آن

 زن تلفن کند ، شاید او نمی دانست که مرد مورد علاقه اش ،

زن و دو تا بچه دارد .

تلفن به نام خودش بود این هم از زرنگی های زنانه اش به

شمار می رفت . پرینت تلفن ها را خیلی راحت گرفت . ساعت

 و دقیقه ای که بوی خیانت به مشامش رسیده بود . هرگز از

خاطرش محو نمی شد ، ساعت ۴ و ۲۵ دقیقه بعد از ظهر

دوشنبه ! دستانش می لرزید ، اضطراب همه وجودش را فرا

گرفته بود ، شماره ها را تک تک و به دقت می گرفت ، یکبار

دیگر جملاتی را که از قبل آماده کرده بود در ذهنش مرور کرد .

 دو زنگ بیشتر نخورد ، تلفن وصل شد ، همان صدای زنانه آشنا

گفت : « با سلام ، به شبکه تلفن بانک … خوش آمدید! »


7گروپ....

نظرات 3 + ارسال نظر
علی سه‌شنبه 16 اردیبهشت 1393 ساعت 18:21 http://3zar-chat.ir

سلام خوبی وبلاگ زیبایی داری تبریک میگم من علی هستم مدیر چترم سزارچت ممنون میشم به سایت من هم سر بزنید
چت رم سزار چت (محفلی برای همه ایرانیان )
اگر مایل به تبادل لینک هم بودی تو چت رم بگو تا انجام دهیم
حتما بیا منتظرتم
http://3zar-chat.ir

قربانت قربانی چهارشنبه 17 اردیبهشت 1393 ساعت 10:17

سلام :خوب سرکار میزاری ها سید دمت گرم استفاده می بریم

سید مهدی سعیدی مقدم یکشنبه 21 اردیبهشت 1393 ساعت 20:49

سلام جناب حسینی مطلب جالب هیجانی و آخرش سرکاری بود جات خالی کلی خندیدیم

سلام ممنوناز اظهار لطف جنابعالی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد