یادگارمن
یادگارمن

یادگارمن

خروپف

پیرزن ازصدای خروپف هر شب پیرمرد شکایت داشت، پیرمرد هرگزنمی پذیرفت. شبی پیرزن آن صدا را ضبط کرد که صبح حرفش را ثابت کند . اما صبح پیرمرد دیگر هرگز بیدار نشد و آن صدای ضبط شده لالایی هرشب پیرزن شد ...
قدر لحظات هر چند سخت کنار هم بودن رو بدانیم .
مادر مثل مداد میمونه هر لحظه تراشیده شدن و تموم شدنش رو میبینی.
اما پدر مثل خودکاره . شکل ظاهریش تغییر نمیکنه فقط یکدفعه میبینی دیگه نمی نویسه...
تا هستند قدرشونو بدونید...
به افتخارشون همه کپی کنید
اینم ب عـــشــــــق پدر و مادرمون. که به اندازه تمام دنیا دوستشون داریم

نظرات 2 + ارسال نظر
آرتین سه‌شنبه 11 آذر 1393 ساعت 10:27 http://www.ordibesht02.blogfa.com

سلام ای کاش ما هم عکس وصدای معاونمون را داشتیم هرچند که جاش همیشه در قلب ماست

سلام سید علیرضا : جملات ونکته های اجتماعی خوبی رو اشاره میکنی هر وقت وارد وبلاگت میشم جرقه وهشدار خوبی میدی امیدوارم کامت شیرین قدمت استوار وقلمت همیشه پند آمیز باشد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد