یادگارمن
یادگارمن

یادگارمن

کاش می شد

کاش می شد خاطری آرام داشت  دور ازاندوه و درد


کاش می شد دل به دریا زد, برون انداخت ازاین کهنه تن هر  حس زرد


کاش می شدزندگی راباز معنا کرد


کاش می شد آسمان را آبی آبی,دشت را سبز,ابرها را شاد و رقصان دید


کاش می شداز جهانی اینچنین زیبا  مردمان جنگ راازشهر بیرون کرد


کاش می شدجاده هارا ساخت,شهرها رونقی بخشید همسان,خانه ها را نیز


کاش می شد فقر راازکوچه و پس کوچه های شهر بیرون کرد


کاش می شدخاطری آرام داشت ,دوستی راباز باورکرد,باز هم خندید

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد