یادگارمن
یادگارمن

یادگارمن

داستان خلقت زن

از هنگامی ک خداوند مشغول خلق زن بود شیش روز میگذشت. فرشته ای ظاهر شد و گفت: چرا این همه وقت صرف این یکی میفرمایید؟ خداوند پاسخ داد: دستور کار اورا دیده ای؟
باید دویست قطعه متحرک داشته باشد، ک همگی قابل جایگزینی باشند، باید بتواند با خوردن غذای شب مانده کار کند. دامنی داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جای دهد، بوسه ای داشته باشد ک بتواند همه دردهارا، از زانوی خراشیده گرفته تا قلب شکسته را درمان کند. او میتواند هنگام بیماری خودش را درمان کند، یک خانواده را با یک قرص نان سیر کند.
فرشته نزدیک شد و به زن دست زد و گفت: اما پروردگارا او را خیلی نرم آفریدی.
خداوند : بله نرم است اما او را سخت هم آفریده ام تصورش را هم نمیتوانی بکنی ک او تا چه حد میتواند تحمل کند و زحمت بکشد. آنگاه فرشته متوجه چیزی شد و به گونه زن دست زد و گفت اشک برای چیست؟ خداوند گفت: اشک وسیله ایست برای ابراز شادی، اندوه، درد، ناامیدی،
فرشته متاثر شد و گفت: زن ها قدرتی دارند ک مردان را متحیر میکنند.
خداوند گفت: این مخلوق عظیم فقط یک عیب بزرگ دارد
فرشته گفت: چه عیبی؟
خداوند فرمود:
"قدر خودش را نمیداند"

نظرات 3 + ارسال نظر
ali شنبه 27 تیر 1394 ساعت 01:09 http://siyadeni.mihanblog.com

سلام.وبلاگتون زیباست بیایید تا با کمک هم آماربازدیدمون بیشتر بشهٰ
من لینک شمارا قرار دادم تو وبلاگم شما هم اگر دوست داشتین این کارو بکنین
درضمن بهترین میدوستانم رو جمع آوری می کنم وتوی لینک جداگانه ای قرارمی دم که این می شه چندین لینک
وبلاگ دهه شصتی ها با آدرس:http://siyadeni.mihanblog.com

همطاف یلنیز شنبه 27 تیر 1394 ساعت 10:57 http://fazeinali.blogfa.com/

سلام سلام
.
حالا یکی نیست بگه خداجون! شما که ما رو اینقـــــــدر خوب آفریدی...این یکدونه عیب رو هم نمی ذاشتی خوو
.
عید سعید فطر مبارکا... روز خوش

نیلوفر پنج‌شنبه 1 مرداد 1394 ساعت 22:37 http://sabzeh.blogsky.com

سلام . مطلبتون خیلی قشنگ بود ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد