-
ذکرهای آرامش دهنده
جمعه 9 آبان 1393 15:38
-
دختر چهل ستون و سی و سه پل!
سهشنبه 6 آبان 1393 21:56
سلام: آنکه با تو چنین کرد (مرد) نبود،فقط (نر)بود. مردان ایرانی را که یادت هست دختر عالی قاپو؟ همین چند سال پیش بود که بیش از سیصد هزار نفرشان در خون خود غلتیدند تا دست ناپاک اجنبی به دامان پاک تو نخورد! همشهری منار جنبان! سربداران را که میشناسی؟ همانهایی که نگاه شوم حرامیان مغول را به صورت معصوم دختران وطنشان تاب...
-
زندگی
دوشنبه 5 آبان 1393 16:10
زندگی گاه به کام است و بس است زندگی گاه به نام است و کم است زندگی گاه به دام است و غم است چه به کام و چه به نام و چه به دام، زندگی معرکه همت ماست،... زندگی میگذرد... زندگی گاه به نان است و کفایت بکند زندگی گاه به جان است و جفایت بکند زندگی گاه به آن است و رهایت بکند چه به نان و چه به جان و چه به آن، زندگی صحنه بی تابی...
-
حسین
یکشنبه 4 آبان 1393 15:48
روی دستش "پسرش" رفت ولی "قولش نه" نیزه ها تا "جگرش" رفت ولی "قولش نه" این چه خورشید غریبی است که با حال نزار پای "نعش قمرش" رفت ولی "قولش نه" شیر مردی که در آن واقعه "هفتاد و دو" بار دست غم بر "کمرش" رفت ولی "قولش نه" هر کجا می...
-
چه زود دیر می شود!
شنبه 3 آبان 1393 15:30
در باز شد... برپا !... بر جا ! درس اول : بابا آب داد ، ما سیرآب شدیم. بابا نان داد ، ما سیر شدیم... اکرم و امین چقدر سیب و انار داشتند در سبد مهربانی شان... و کوکب خانم چقدر مهمان نواز بود و چقدر همه منتظر آمدن حسنک بودند... کوچه پس کوچه های کودکی را به سرعت طی کردیم و در زندگی گم شدیم. همه زیبایی ها رنگ باخت...! و در...
-
گریه عزرائیل!!!!!
پنجشنبه 1 آبان 1393 13:28
خداوند ازعزرائیل پرسید: تابحال گریه کرده ای زمانی که جان بنی آدم را میگرفتی؟ عزرائیل جواب داد:یک بار خندیدم، یک بارگریه کردم ویک بار ترسیدم خنده ام زمانی بود که به من فرمان دادی جان مردی رابگیرم، اورادرکنار کفاشی یافتم که به کفاش میگفت: کفشم راطوری بدوز که یک سال دوام بیاورد.. به حالش خندیدم وجانش راگرفتم گریه ام...
-
سقراط و رمز موفقیت
چهارشنبه 30 مهر 1393 23:02
مرد جوانی از سقراط رمز موفقیت را پرسید که چیست. سقراط به مرد جوان گفت که صبح روز بعد به نزدیکی رودخانه بیاید. هر دو حاضر شدند. سقراط از مرد جوان خواست که همراه او وارد رودخانه شود. وقتی وارد رودخانه شدند و آب به زیر گردنشان رسید سقراط با زیر آب بردن سر مرد جوان، او را شگفت زده کرد. مرد تلاش میکرد تا خود را رها کند...
-
قضاوت
سهشنبه 29 مهر 1393 23:22
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﺧﺎﻧﻮﻣﯽ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺑﺮﮔﺸﺘﻦ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺍﺯ ﺳﺮﮐﺎﺭ، ﺩﺭ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﯼ ﻧﻮﺷﺖ : ﻣﻦ ﺧﻮﻧﻪ رو ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﺗﺮﮎ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺩﯾﮕﻪ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻢ ... . . . . . ﻭ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﻭ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰ ﻭ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﻓﺖ ﺯﯾﺮ ﺗﺨﺘﺨﻮﺍﺏ ﻗﺎﯾﻢ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻋﮑﺲ ﺍﻟﻌﻤﻞ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﺭﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺧﻮﻧﺪﻥ ﻧﺎﻣﻪ ﺑﺒﯿﻨﻪ !!! ﺷﻮﻫﺮ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﺳﺮﮐﺎﺭ ﺍﻭﻣﺪ ﻭ ﻭﺍﺭﺩ ﺍﺗﺎﻕ ﺧﻮﺍﺏ ﺷﺪ ﻭ ﭼﺸﻤﺶ ﺑﻪ ﮐﺎﻏﺬ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ...
-
سگ ملا
سهشنبه 29 مهر 1393 00:11
در یک روز پاییزی ملانصرالدین توی حیاط خانهاش نشسته بود و داشت از آفتاب لذت میبرد که ناگهان متوجه شد کسی دارد با عصبانیت در خانهاش را میزند. تا ملا از جا بلند شود و در خانه را باز کند، کسی که پشت در بود چندبار محکم به در کوبید و فریاد زد: .در را باز کن ببینم ملا؟. ملانصرالدین در خانه را...
-
چه آمد بر سر......
یکشنبه 27 مهر 1393 09:56
ﭼﻪ ﺁﻣﺪ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺍﻗﻮﺍﻡ ﻭ ﺧﻮﯾﺸﺎﻥ ﮐﻪ ﮔﺮﺩﯾﺪ ﺟﻤﻌﺸﺎﻥ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭ ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ ﭼﺮﺍ ﻓﺎﻣﯿﻠﻬﺎ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺟﺪﺍﯾﻨﺪ ﭼﺮﺍ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺣﺪ ﺑﯽ ﻭﻓﺎﯾﻨﺪ ﭼﺮﺍ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺯ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﻣﯽ ﮔﺮﯾﺰﺩ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺑﺎ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻣﯽ ﺳﺘﯿﺰﺩ ﭼﺮﺍ ﺩﺧﺘﺮ ﺯ ﻣﺎﺩﺭ ﻧﻨﮓ ﺩﺍﺭﺩ ﭘﺪﺭ ﺑﺎ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯾﺶ ﺟﻨﮓ ﺩﺍﺭﺩ ﭼﺮﺍ ﻣﻬﺮ ﻭ ﻣﺤﺒﺖ ﮐﯿﻤﯿﺎ ﺷﺪ ﺭﻓﺎﻗﺘﻬﺎﯼ ﺩﯾﺮﯾﻨﻪ ﺭﯾﺎ ﺷﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻏﻨﯿﺎ ﻫﻢ ﻟﺬﺗﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﻓﻘﯿﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﻋﺰﺗﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﻪ ﻇﺎﻫﺮ...
-
متشکرم
شنبه 26 مهر 1393 12:28
باز هم من زنده ام،آه ای خدا متشکرم! بازباران برغبارشیشه ها،متشکرم! بازهم بیداری وخمیازه وصبحی دگر، دیدن آینه و نوروصدا،متشکرم! بازهم یک سفره ویک چای داغ ونان گرم، فرصت دیدارتو دراین فضا، متشکرم! باردیگر میتوانم بوکنم از پنجره، یاس خیس خانه همسایه رامتشکرم! گرچه دراین وقت پر،گهگاه یادت میکنم، خاطرم جمع است میبخشی مرا،...
-
مهندس وکارگر
شنبه 26 مهر 1393 10:42
روزی ﻣﻬﻨﺪﺱ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻧﯽ ، ﺍﺯ ﻃﺒﻘﻪ ﺷﺸﻢ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﮔﺮﺍﺵ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﻪ . ﺧﯿﻠﯽ ﺍﻭﻧﻮ ﺻﺪﺍ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺷﻠﻮﻏﯽ ﻭ ﺳﺮﻭ ﺻﺪﺍ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﻤﯿﺸﻪ . ﺑﻪ ﻧﺎﭼﺎﺭ ﻣﻬﻨﺪﺱ 10 ﺩﻻﺭ ﻣﯿﻨﺪﺍﺯﻩ ﭘﺎﯾﯿﻦ ( ﺗﺎ ﺑﻠﮑﻪ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺑﺎﻻ ﺭﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﻪ ) . ﮐﺎﺭﮔﺮ 10 ﺩﻻﺭ ﺭﻭ ﺑﺮﻣﯿﺪﺍﺭﻩ ﻭ ﺍﻭﻧﻮ ﺗﻮﺟﯿﺒﺶ ﻣﯿﺬﺍﺭﻩ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎﻻ ﺭﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﻪ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩﻥ . ﺑﺎﺭ...
-
خوک یا گاو؟
جمعه 25 مهر 1393 22:43
مرد ثروتمندی به کشیشی میگوید: «نمیدانم چرا مردم مرا خسیس میپندارند.» کشیش گفت: «بگذار حکایت کوتاهی از یک گاو و یک خوک برایت نقل کنم.» خوک روزی به گاو گفت: «مردم از طبیعت آرام و چشمان حزن انگیز تو به نیکی سخن میگویند و تصور میکنند تو خیلی بخشنده هستی زیرا هر روز برایشان شیر و سرشیر میدهی. اما در مورد من چی؟ من...
-
کورش
جمعه 25 مهر 1393 09:31
ﺳﺨﻦ ﮐﻮﺭﺵ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺎ ﺩﺧﺘﺮﺵ ﺁﺗﻮﺳﺎ : ﺗﺎﻭﻗﺘﯽ ﻗﻠﺐ ﻋﺮﯾﺎﻥ ﮐﺴﯽ ﺭﺍﻧﺪﯾﺪﯼ ﺑﺪﻥ ﻋﺮﯾﺎﻧﺖ ﺭﺍﻧﺸﺎﻧﺶ ﻧﺪﻩ.ﻫﯿﭽﮕﺎﻩ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﺭﺍﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯿﮑﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﺭﺍﻧﻤﯿﺪﺍﻧﺪ ﮔﺮﯾﺎﻥ ﻣﮑﻦ ﻗﻠﺒﺖ ﺭﺍﺧﺎﻟﯽ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭﻭﺍﮔﺮﺭﻭﺯﻱ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﺭﺍﺩﺭﻗﻠﺒﺖ ﺟﺎﯼ ﺩﻫﯽ ﺳﻌﯽ ﮐﻦ ﻓﻘﻂ 1 ﻧﻔﺮﺑﺎﺷﺪ ﺑﻪ ﺍﻭﺑﮕﻮﮐﻪ ﺗﻮﺭﺍﺑﯿﺸﺘﺮﺍﺯﺧﻮﺩﻡ ﻭﮐﻤﺘﺮﺍﺯﺧﺪﺍﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺯﯾﺮﺍﺑﻪ ﺧﺪﺍﺍﻋﺘﻘﺎﺩﺩﺍﺭﻡ ﻭﺑﻪ ﺗﻮﻧﻴﺎﺯ. ﭼﻬﺎﺭ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﻫﺮﮔﺰ...
-
گریه!!!!
پنجشنبه 24 مهر 1393 17:33
ستارخان در خاطراتش میگوید: من هیچوقت گریه نکردم چون اگرگریه میکردم آذربایجان شکست میخورد واگر آذربایجان شکست میخورد ایران شکست میخورد. اما در زمان مشروطه دوبار اشک ریختم . یکبار آن زمان که 9ماه بود در محاصره بودیم بدون آب بدون غذا . ازقرارگاه آمدم بیرون. مادری را دیدم با کودکی در بغل . کودک ازفرط گرسنگی به سمت بوته...
-
مادر
سهشنبه 22 مهر 1393 16:54
دکتری برای خواستگاری دختری رفت، ولی دختر او را رد کرد و گفت به شرطی قبول میکنم که مامانت به عروسی نیاید! آن جوان در کار خود ماند و پیش یکی از اساتید خود رفت و با خجالت چنین گفت:در سن یک سالگی پدرم مرد و مادرم برای اینکه خرج زندگیمان را تامین کند در خانه های مردم رخت و لباس میشست..حالا دختری که خیلی دوستش دارم شرط کرده...
-
بی عشق سر نکن
دوشنبه 21 مهر 1393 21:43
گاهی گمان نمیکنی ولی خوب میشود گاهی نمیشود که نمیشود که نمیشود گاهی بساط عیش خودش جور میشود گاهی دگر تهیه بدستور میشود گه جور میشود خود آن بی مقدمه گه با دو صد مقدمه ناجور میشود گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است گاهی نگفته قرعه به نام تو میشود گاهی گدای گدایی و بخت با تو یار نیست گاهی تمام شهر گدای تو میشود گاهی برای...
-
ﺷﻌﺮ ﺑﯽ ﻧﻘﻄﻪ ﺩﺭ ﻭﺻﻒ ﺍﻣﺎﻡ ﻋﻠﯽ (ﻉ )
شنبه 19 مهر 1393 23:32
ﺍﻟﺴّﻼﻡ ﺍﯼ ﻫﺎﺩﯼ ﺩﻟﻬﺎ ﻋﻠﯽ ﺍﻭﻝ ﻃﻮﻣﺎﺭ ﻫﺮ ﺍﻣﻼ ﻋﻠﯽ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﯼ ﺩﻝ ﺳﻬﯽ ﺳﺮﻭﺭ ﻋﻠﯽ ﺍﯼ ﺍﻣﺎﻡ ﺍﻭّﻝ ﻭ ﻣﻮﻻ ﻋﻠﯽ ﻭﯼ ﻋﻮﺍﻟﻢ ﺭﺍ ﻋﻤﺎﺩِ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻋﺪﻝ ﺳﺎﻟﮏ ﺳﺮﻣﺪ ﮔﻞ ﮔﻠﻬﺎ ﻋﻠﯽ ﺁﻣﺮ ﻣﻬﺮ ﻭﻣﻪ ﻭ ﺣﻮﺭ ﻭ ﻣﻠﮏ ﺩﻭﻡ ﺁﻝ ﮐﺴﺎ ﻭﺍﻻ ﻋﻠﯽ ﻫﻢ ﻃﻠﻮﻉ ﻣﻬﺮ ﻭ ﻫﻢ ﻣﺎﻩ ﻣﺴﺎ ﻫﻢ ﺳﺤﺮ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺳﺮﻭﺭ ﺁﺭﺍ ﻋﻠﯽ ﺍﯼ ﺍﻣﻢ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻣﺮﺍﺩ ﻭ ﻫﻢ ﻣﺪﺩ ﺭﺍﺡ ﺭﻭﺡ ﻭ ﻟﻮﻟﻮ ﻻﻻ ﻋﻠﯽ ﻣﺤﺮﻡ ﺍﺳﺮﺍﺭ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﺼّﻤﺪ ﺍﺳﻮﻩ ﺍﺳﻼﻣﯽ...
-
وای بر من اگر قدر ندانم
شنبه 19 مهر 1393 17:20
سر تا پایم را خلاصه کنند می شوم "مشتی خاک" که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه یا "سنگی" در دامان یک کوه یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس شاید "خاکی" از گلدان یا حتی "غباری" بر پنجره اما مرا از این میان برگزیدند : برای" نهایت"...
-
خدایا شکرت
جمعه 18 مهر 1393 18:04
اگه شما غذا در یخچال خونتون دارید لباس هم به تن دارین و یک سقف هم بالا سرتون هست و جایی برای خوابیدن دارین پس شما از 75 درصد از کل مردم جهان ثروتمند تری. اگه شما الان پول در کیفتان هست و کمی هم پول خرد دارید تا هرکجا بخواهید بروید پس شما جزو 18 درصد مردم پولدار دنیا هستین . اگه شما زنده هستین با سلامتی بیشتر از مریضی...
-
کجا را نگاه میکنید؟
پنجشنبه 17 مهر 1393 17:07
در یک روز سرد زمستانی، مدیر مدرسه بچهها را به صف کرد و گفت: «بچهها، آیا موافقید یک مسابقه برگزار کنیم؟» تمام بچهها با خوشحالی قبول کردند. پس از انتخاب چند شرکتکننده، مدیر از آنها خواست که آن طرف حیاط مدرسه در یک ردیف بایستند و با صدای سوت او، به سمت دیگر حیاط بیایند و هر کس بتواند ردپای مستقیم و صافی از خود بجای...
-
خطرات خوابیدن در نزدیکی تلفن همراه
سهشنبه 15 مهر 1393 07:03
تازه ترین آمارها نشان می دهد 44 درصد از صاحبان تلفنهای همراه هنگام خواب گوشیهای خود را در کنار بالش خود می گذارند که خطراتی به شرح زیر دارد : نخست آنکه احتمال آتش سوزی وجود دارد. منشأ برخی آتش سوزیها به آتش گرفتن تلفن همراه ارتباط دارد زیرا بالش قرار داده شده است به ویژه اگر گوشی تلفن همراه به شارژر متصل باشد که...
-
هدیه پدر به پسر برای فارغالتحصیلی
دوشنبه 14 مهر 1393 23:06
مرد جوانی، از دانشگاه فارغالتحصیل شد. ماهها بود که ماشین اسپرت زیبایی، پشت شیشههای یک نمایشگاه به شدت توجهاش را جلب کرده بود و از ته دل آرزو میکرد که روزی صاحب آن ماشین شود. مرد جوان، از پدرش خواسته بود که برای هدیه فارغالتحصیلی، آن ماشین را برایش بخرد. او میدانست که پدر توانایی خرید آن را دارد. بالاخره روز...
-
رندان سلامت میکنند
دوشنبه 14 مهر 1393 22:56
رندان سلامت میکنند جان را غلامت میکنند مستی ز جامت میکنند مستان سلامت میکنند در عشق گشتم فاشتر وز همگنان قلاشتر وز دلبران خوش باشتر مستان سلامت میکنند غوغای روحانی نگر سیلاب طوفانی نگر خورشید ربانی نگر مستان سلامت میکنند افسون مرا گوید کسی توبه ز من جوید کسی بی پا چو من پوید کسی مستان سلامت میکنند ای آرزوی آرزو...
-
عمر عقاب
جمعه 11 مهر 1393 15:43
عمر عقاب از همه پرندگان نوع خود درازتر است. عقاب می تواند تا 70 سال زندگی کند . ولی برای این که به این سن برسد باید تصمیم دشواری بگیرد: زمانی که عقاب به 40 سالگی می رسد چنگال های بلند و انعطاف پذیرش دیگر نمی توانند طعمه را گرفته و نگاه دارند . نوک بلند و تیزش خمیده و کند می شود . شهبال های کهن سالش بر اثر کلفت شدن...
-
دنیای مجازی واقعی
جمعه 4 مهر 1393 11:27
تو پارک نشسته بودم داشتم تو گوشی فیس بوکمو چک میکردم. یه پسر پنج شش ساله اومد گفت: «عمو یه آدامس میخری؟» گفتم: «همرام پول کمه ولی میخای بشین کنارم، الان دوستم میاد میخرم.» گفت: «باشه» و نشست کنارم. بعد مدتی گفت: «عمو داری چیکار میکنی؟» گفتم: «تو فضای مجازی میگردم.» گفت: «اون دیگه چیه عمو؟» خواستم جوابی بدم که...
-
یادش بخیر ...مدرسه
سهشنبه 1 مهر 1393 11:29
لذتی که توی خوابیدن با لباس مدرسه توی رختخواب بین ساعات ۷:۰۰ تا ۷:۱۵ وجود داشت توی هیچ چیزی دیگه وجود نداشت و ندارد و نخواهد داشت . . . یادش بخیر؛ در به در دنبال یکی میگشتیم کتابامونو جلد کنه ! . . . . . . همیشه تو مدرسه عادت داشتم همکلاسی هامو بشمرم تا ببینم کدوم پاراگراف برای خوندن به من می فته . . . . . یادش بخیر...
-
ترحم!!!
دوشنبه 31 شهریور 1393 09:48
چوپانی ماری را از میان بوته های آتش گرفته نجات داد و در خورجین گذاشته و به راه افتاد . چند قدمی که گذشت مار از خورجین بیرون آمده و گفت : به گردنت بزنم یا به لبت ؟ چوپان گفت : آیا سزای خوبی این است ؟ مار گفت : سزای خوبی بدی است ... و قرار شد تا از کسی سوال بکنند ، به روباهی رسیدند و از او پرسیدند . روباه گفت : من تا...
-
آخرین روزهای گرم تابستون
یکشنبه 30 شهریور 1393 22:44
خیلی لذت بخشه وقتی... از غریبه ای توی خیابان چیزی میپرسی و او با لبخند و حوصله جوابت رامیدهد وقتی مهمونات دستور غذایی رو ازت میپرسن وقتی هدیه ات را باز میکند و چشمهایش از خوشحالی برق میزند از خیابان که رد میشوی راننده ای که حق تقدم با اوست برایت میایستد و با خوشرویی اشاره میکند که رد شوی وقتی دیر رسیده ای و میگوید...
-
نارگیل سوراخ دار
جمعه 28 شهریور 1393 07:13
شکارچیان روش جالبی برای شکار میمون دارند به این صورت که یک سوراخ در نارگیل ایجاد میکنند و درون آن مقداری کمی میوه یا دانههای مورد علاقه میمون قرار میدهند. نارگیل را با طناب به یک درخت میبندند. بوی غذای داخل نارگیل میمونها را جذب میکند. میمون دست خود را داخل سوراخ نارگیل میکند تا غذا را بردارد اما چون دستش را...