توکل بر خدایت کن،
کفایت میکند حتما
اگر خالص شوی با او،
صدایت میکند حتما
اگر بیهوده رنجیدی،
از این دنیای بی رحمی
به درگاهش قناعت کن،
عنایت میکند حتما
دلت درمانده میمیرد،
اگر غافل شوی از او
به هر وقتی صدایش کن،
حمایت میکند حتما
خطا گر میروی گاهی،
به خلوت توبه کن با او
گناهت ساده میبخشد،
رهایت میکند حتما
به لطفش شک نکن گاهی،
اگر دنیا حقیرت کرد
تو رسم بندگی آموز،
حمایت میکند حتما
اگر غمگین اگر شادی،
خدایی را پرستش کن
که هر دم بهترینها را،
عطایت میکند حتما
ﺳﺮﻋﺖ ﺁﻫﻮ 90 ﮐﯿﻠﻮﻣﺘﺮ ﺩﺭ ﺳﺎﻋﺖ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺳﺮﻋﺖ
ﺳﺮﻳﻌﺘﺮﻳﻦ ﺷﯿﺮ 57 ﮐﯿﻠﻮﻣﺘﺮ ﺩﺭ ﺳﺎﻋﺖ ﺍﺳﺖ.
ﺩﺭ ﺍﻏﻠﺐ ﻣﻮﺍﺭﺩ ﺁﻫﻮ ﻃﻌﻤﻪ ﯼ ﺷﯿﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ
ﺁﯾﺎ ﻣﯿﺪﺍﻧﯿﺪ ﭼﺮﺍ؟؟؟
گفتم گرفتارم خدا گفتی که آزادت کنم
گفتم گنه کارم خدا گفتی که عفوت میکنم
گفتم خطا کارم خدا گفتی که می بخشم خطا
گفتم جفا کارم خدا گفتی وفایت میدهم
گفتم صدایت میکنم گفتی جوابت می دهم
گفتم ز پا افتاده ام گفتی بلندت میکنم
گفتم نظر بر من نما گفتی نگاهت می کنم
گفتم بهشتم می بری؟ گفتی ضمانت می کنم
گفتم که ادعونی بگم گفتی اجابت می کنم
گفتم که من شرمنده ام گفتی که پاکت می کنم
گفتم که یارم می شوی گفتی رفاقت میکنم
گفتم ندارم توشه ای گفتی عطایت میکنم
گفتم دردمندم خدا گفتی مداوایت کنم
گفتم پناهی نی مرا گفتی پناهت می دهم
خدایاتنهاپناهم تویی
بشکنیم این شیشه صدرنگ را
این تغافل خانهء نیرنگ را
آسمان دوستی آبی تر است
شب دراین آیینه مهتابی تراست
من نمیگویم کسی بی دردنیست
هرکسی دردی ندارد مرد نیست
لیک میگویم که فصل سوختن
آب را هم میتوان آموختن
خنده ها را میتوان تقسیم کرد
گریه ها را میتوان ترمیم کرد
گر خطر میبارد ازاین فصل سرد
دوستی را باید اول بیمه کرد
عشق با لبخند مردم زنده است
زندگی هم با تبسم زنده است
من زندگی خودم را میکنم و
برایم مهم نیست چگونه قضاوت میشوم .
چاقم,لاغرم,قد بلندم,کوتاه قدم,سفیدم,سبزه ام همه به خودم مربوط است
مهم بودن یا نبودن رو فراموش کن
روزنامه ی روز شنبه زباله ی روز یکشنبه است
زندگی کن به شیوه خودت
با قوانین خودت
با باورها و ایمان قلبی خودت
مردم دلشان می خواهد
موضوعی برای گفتگو داشته باشند
برایشان فرقی نمی کند چگونه هستی
هر جور که باشی
حرفی برای گفتن دارند
شاد باش و
از زندگی لذت ببر
چه انتظاری از مردم داری ؟؟؟
آنها حتی پشت سر خدا هم
حرف می زنند!!!!
روزى حضرت عیسى (ع) از صحرایى میگذشت. در راه به عبادتگاهى رسید که عابدى در آنجا زندگى میکرد. حضرت با او مشغول سخن گفتن شد. در این هنگام جوانى که به کارهاى زشت و ناروا مشهور بود از آنجا گذشت. وقتى چشمش به حضرت عیسى (ع) و مرد عابد افتاد، پایش سست شد و از رفتن باز ماند و همان جا ایستاد و گفت: «خدایا من از کردار زشت خویش شرمندهام. اکنون اگر پیامبرت مرا ببیند و سرزنش کند، چه کنم؟ خدایا! عذرم را بپذیر و آبرویم را مبر.»
مرد عابد تا آن جوان را دید سر به آسمان بلند کرد و گفت: «خدایا! مرا در قیامت با این جوان گناهکار محشور مکن.»
در این هنگام خداى برترین به پیامبرش وحى فرمود که به این عابد بگو: «ما دعایت را مستجاب کردیم و تو را با این جوان محشور نمیکنیم، چرا که او به دلیل توبه و پشیمانى، اهل بهشت است و تو به دلیل غرور و خودبینى، اهل دوزخ.»
تفاوت طرز فکر زنها و مرد ها
سالگرد ازدواج
زن :عزیزم امیدوارم همیشه عاشق بمانیم وشمع زندگیمان نورانی باشد.مرد: عزیزم کی کیک می خوریم؟
روز زن
زن :عزیزم مهم نیست هیچ هدیه ای برام نخریدی یک شاخه گل کافیه
مرد:خوشحالم تو رو انتخاب کردم آشپزی تو عالیه عزیزم(شام چی داریم؟)
روز مرد
زن:وای عزیزم اصلا قابلتو نداره کاش می تونستم هدیه بهتری بگیرم.مرد:حالا
اشکال نداره عزیزم سال دیگه جبران می کنی (چه بوی غذایی می یاد،گفتی شام چی
داریم؟)
۴۰روز بعد از تولد بچه
زن خطاب به نوزاد:وای مامانی٬بازم گرسنه هستی(عزیزم شیر خشک بچه رو ندیدی؟)
مرد با دهان پر:نه ندیدم, راستی عزیزم شیر خشک چرا اینقدر خوشمزه است؟
۴۰سال بعد
زن:عزیزم شمع زندگیمون داره بی فروغ میشه ما دیگه خیلی پیر شدیم.
مرد:یعنی دیگه کیک نخوریم؟
2ثانیه قبل از مرگ
زن:عزیزم همیشه دوستت داشتم
مرد:گشنمه
وصیت نامه
زن:کاش مجال بیشتری بود تا درمیان عزیزانم می بودم ونثارشان می کردم تمام زندگی ام را!
مرد:شب هفتم قرمه سبزی بدید.
با تو هستم سهراب ..
تو که گفتی: گل شبدر چه کم از لاله عاشق دارد؟
راست می گویی تو !
چه تفاوت دارد قفس تنگ دلم .. خالی از کس باشد؟
یا به قول تو پر از ناکس و کرکس باشد ؟
من نه تنها چشمم .. واژه را هم شستم ..
فکـــر را ..
خــاطــره را ..
خــواب یــک پــنــجــره را ..
زیر باران بردم .. چتر ها را بستم ..
من به این مردم شهر پیوستم ..
من نوشتم همه حرف دلم ..
آرزو کردم و گفتم که ..
هـــوا ..
عـــشــق ..
زمــیــن ..
مال من است ..
ولی افسوس نشد ..!
زیر باران من نه عاشق دیدم نه که حتی یک دوست !!
"زیر باران من فقط خــیــس شدم"
دل که تنگ است کجا باید رفت؟
به در و دشت و دمن؟
یا به باغ و گل و گلزار و چمن؟
یا به یک خلوت و تنهایی امن
دل که تنگ است کجا باید رفت؟
پیرفرزانه من بانگ برآورد
که این حرف نکوست،
دل که تنگ است برو خانه دوست...
شانه اش جایگه گریه تو
سخنش راه گشا
بوسه اش مرهم زخم دل توست
عشق او چاره دلتنگی توست..
دل که تنگ است برو خانه دوست..
خانه اش خانه توست...
باز گفتم
خانه دوست کجاست؟
گفت پیدایش کن
آنجا که پر از مهر و صفاست
صبح امروز کسی گفت به من:
تو چقدر تنهایی !
گفتمش در پاسخ:
تو چقدر حساسی ؛
تن من گر تنهاست،
دل من با دلهاست،
دوستانی دارم
بهتر از برگ درخت
که دعایم گویند و دعاشان گویم،
یادشان دردل من،
قلبشان منزل من...!
صافى آب مرا یاد تو انداخت، رفیق!
تو دلت سبز،
لبت سرخ،
چراغت روشن!
چرخ روزیت همیشه چرخان!
نفست داغ،
تنت گرم،
دعایت با من!
روزهاتان پى هم خوش باشد.
مادری پیر مرا،
نکته ای زیبا گفت!
از بد دنیا گفت!
گفت طاووس مشو
که به عیبت خیزند،
گر شوی شعله شمع،
زیر پایت ریزند!
گفت: پروانه مشو،
که به سرگردانی،
لای انگشت کتاب،
سالها میمانی!
نه زمین باش نه خاک،
که تو را خوار کنند،
وانگهی ذهن تو را،
پر ز مرداب کنند!
آسمان باش که خلق،
به نگاهت بخرند!
وز پی دیدن تو،
سر به بالا ببرند.
آسمان باش عزیز
: ﮔﻠﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﮕﺬﺍﺭ !
ﻧﺎﻟﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺲ ﻛﻦ !
ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﮔﻮﺵ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺗﻮ ﻫﻲ ﺷِﻜﻮﻩ ﻛﻨﻲ !
ﺯﻧﺪﮔﻲ ﭼﺸﻢ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺑﺒﻴﻨﺪ ﺍﺧﻢ ﺩﻟﺘﻨﮓِ ﺗﺮﺍ !!
ﻓﺮﺻﺘﻲ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺻﺮﻑ ﮔﻠﻪ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﺷﻮﺩ !
ﺗﺎ ﺑﺠﻨﺒﻴﻢ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﺳﺖ ﺗﻤﺎﻡ !!
ﻣﻬﺮ ﺩﻳﺪﻱ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺑﺮﻫﻢ ﺯﺩﻥ ﭼﺸﻢ ﮔﺬﺷﺖ ....
ﻳﺎ ﻫﻤﻴﻦ ﺳﺎﻝ ﺟﺪﻳﺪ !!
ﺑﺎﺯﻛﻢ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻪ ﻋﻴﺪ !!
ﺍﻳﻦ ﺷﺘﺎﺏ ﻋﻤﺮ ﺍﺳﺖ ...
ﻣﻦ ﻭﺗﻮ ﺑﺎﻭﺭﻣﺎﻥ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﻧﻴﺴﺖ !!
ﺻﺒﺢ ﻳﻌﻨﻲ ﺁﻏﺎﺯ
ﻓﺮﺻﺖ ﺷﺎﺩﻱ ﻭ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻭ ﺍﻣﻴﺪ
ﺻﺒﺢ ﻳﻌﻨﻲ ﺍﻣﺮﻭﺯ،ﺳﻬﻤﻲ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻭﻋﺸﻖ ﺍﺯﺁﻥِ ﺧﻮﺩ
ﺗﻮﺳﺖ !
ﻟﺤﻈﻪ ﺭﺍﻗﺪﺭ ﺑﺪﺍﻥ
ﺣﻴﻒ ﺍﺯ ﻋﻤﺮ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺻﺮﻑ ﮔﻠﻪ ﻭﺷﻜﻮﻩ ﺷﻮﺩ
ﺗﺎﺑﺨﻮﺍﻫﻲ ...
ﺯﻧﺪﮔﺎﻧﻲ ﺯﻳﺒﺎﺳﺖ
خدا در کوچه های شهر ما شاید تو را جوید ...
... و یا شاید بهشتی را که عمری در پی اش هستی ؛؛؛
درون کفش های پاره ی یک کودکی باشد ... !!!
بیا حاجی ؛؛ بیا ...
حَجَّت قبولِ حضرتِ ایزد !!
ولی من کعبه را در سفره ی بی نانِ آن پیرِ زنی دیدم ،، که از درد دو پایش شب ندارد خواب ؛؛!! میفهمی ؟؟؟!!!
کجا حاجی ؟؟ کجا ؟
تو از شهرِ عربهای شکم پرور چه می خواهی ؟؟
بیا حاجی ،، بیا من مکه را یک کوچه پایین تر نشانت می دهم حاجی !!!
زنی را که برای آبرو داری تنش بی آبرو گردد ؛؛
… و مردی را که از شرمِ "نداری" ، شب نمی خوابد !!!
طوافی من نشانت می دهم اینجا ؛؛
مِنایی ، مشعری ، غار حرایی من نشانت می دهم اینجا …
که در صدها تمتع هم نمی بینی ,,,
بهشتت بیخِ گوشَت هست و غافل در پیِ معبود می گردی !!!
کجا حاجی ؟؟
کجا ؟؟!!!!!!!!!
خدا وقتی نخواهد
عمر دنیا سر نخواهد شد،
گلوی خشک صحرایی
به باران تر نخواهد شد،
و تا وقتی نخواهد
برگی از کاجی نمی افتد..
و باغی
از هجوم داس ها
پر پر نخواهد شد،
خدا وقتی نخواهد
دانه ای کوچکتر از باران،
گلی بالا رونده مثل نیلوفر
نخواهد شد..
و کرم کوچکی ...پروانه ای زیبا نخواهد شد...
خدا وقتی بخواهد
غیر ممکن میشود ممکن...
ولی وقتی نخواهد
واقعا دیگر نخواهد شد.....