یادگارمن
یادگارمن

یادگارمن

دنیای مجازی واقعی

تو پارک نشسته بودم داشتم تو گوشی فیس بوکمو چک می‌کردم. یه پسر پنج شش ساله اومد گفت: «عمو یه آدامس می‌خری؟»
گفتم: «همرام پول کمه ولی میخای بشین کنارم، الان دوستم میاد می‌خرم.»
گفت: «باشه» و نشست کنارم.
بعد مدتی گفت: «عمو داری چیکار می‌کنی؟»
گفتم: «تو فضای مجازی می‌گردم.»
گفت: «اون دیگه چیه عمو؟»

​ خواستم جوابی بدم که قابل درک یه بچه پنج شش ساله باشه. گفتم: «عمو، فضای مجازی جاییه که نمی‌تونی چیزی لمس کنی ولی تمام رویاهاتو اونجا می‌سازی!»
گفت: «عمو فضای مجازیو دوس دارم. منم زیاد توش می‌گردم.»
گفتم: «مگه اینترنت داری؟!»
گفت: «نه عمو، بابام زندانه، نمی‌تونم لمسش کنم ولی دوسش دارم. مامانم صبح ساعت 6 میره سر کار شب ساعت 10 میاد که من میخوابم، نمی‌تونم ببینمش ولی دوسش دارم. وقتی داداشی گریه می‌کنه نون می‌ریزیم تو آب فک می‌کنیم سوپه، تاحالا سوپ نخوردم ولی دوسش دارم. من دوس دارم درس بخونم دکتر بشم ولی نمی‌تونم مدرسه برم باید کار کنم. مگه این دنیای مجازی نیست عمو؟»
اشکامو پاک کردم. نتونستم چیزی بگم. فقط گفتم: «آره عمو دنیای تو مجازی تر از دنیای منه.»

نظرات 3 + ارسال نظر
بهزاد جمعه 4 مهر 1393 ساعت 11:30 http://jeepers-creepers.blogsky.com

واقعی بود؟

آرتین چهارشنبه 9 مهر 1393 ساعت 09:24 http://ordibehesht02

سلام مطلب تلخندی بود به امید محقق شدن دنیای مجازی همه دوستان

مهدی رباطی پنج‌شنبه 10 مهر 1393 ساعت 16:37

سلام سید جان . دستت درد نکنه حالا میای توی وبلاک ما غلط املایی پیدا می کنی و فکر میکنی ما یاد نداریم ها
در این پست دنیای مجازی واقعی پاراگراف آخر خط دوم کلمه می خوابم رو اشتباه نوشتی لطفا اصلاح کن .
داشتم این پست جالب رو میخوندم شانسی شانسی این کلمه غلط رو پیدا کردم . دوستت دارم سید بزرگوار دوستت دارم

سلام ممنون وچشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد