یادگارمن
یادگارمن

یادگارمن

هدیه‌ای که صدام به اسرای ایرانی داد!

بسیار کنجکاو بودیم که بدانیم هدیه صدام حسین چیست؛ یکی می‌گفت لباس می‌دهند، دیگری می‌گفت شاید کارت آزادی است و خلاصه هر کس نظری می‌داد تا اینکه چیزی را تحویل گرفتیم که هیچ‌کدام حدس نمی‌زدیم.

ادامه مطلب ...

دعاهای مراسم صبحگاه مدارس

       بسم الله الرحمن الرحیم

              خداوندا: فردای ماراازامروزبهتروپربارترفرما.                                                                                                               خدایا:    گناهان مارا ببخش.


روی ادامه مطلب کلیک کنید

ادامه مطلب ...

داستان های کوتاه وفلسفی

از گورخری پرسیدم: «تو سفیدی راه راه سیاه داری، یا اینکه سیاهی راه راه سفید داری؟»
گورخر به جای جواب دادن پرسید:

روی ادامه مطلب کلیک کنید

ادامه مطلب ...

صفای روستای تاریخی استاد با دوستان

 

ازروستا های دهستان مایوان این ده در 58 کیلومتری غرب قوچان قرار دارد.مردم ده ،فارسی زبان می باشند، ولی 25 خانوار ازکرد های قهرمانی در آنجا سکونت کرده اند.روستا های مایوان ،چوکانلو،استاد و خسرویه درمسیر یک دره واقع گردیده اند. زبان آنان فارسی است جز چوکانلو که کرد زبان هستند واز روستا هائیست که در سالهای اخیر ایجاد شده است.

در کنار ده استاد و بر تپه ای بلند مشرف بر ده فعلی، قلعه ای قدیمی وجود داشته که اهالی به آن کهنه قلعه می گویند و معتقدند که در قدیم گبرنشین بوده است .منظور از گبر نشین زردشتی ها هستند. حصاری قدیمی با پایه های سنگی ،در کهنه قلعه دیده می شود که قدمت آن کاملا مشهود است وبه نظر می رسد که استو واستوئنه قدیم همین کهنه قلعه باشد.در کاوش هائی که از خرابه های کهنه قلعه به عمل آورده اند، کاسه ای از دوره بهرام گور بدست آمده است .

مردم درباره وجه تسمیه ده اظهار می دارند، چون مردم درکارهای دستی استاد بوده اند قبل از سلطنت بهرام گور ده بنام استاد نامیده شده است وهمان نام استو را می رساند که احتمال دارد مر کز حکومت اشکانیان بوده است. بیشترین درآمد مردم از محصولات سر درختی است ومزارع وباغات از آب رودخانه ای که از خروه سرچشمه می گیرد مشروب می شوند.

کوههای قلعه کهنه، پیش آفتاب که دارای شش درخت ارس قدیمی است ،چهار باغ ،شیر آب ودره های :گرماب ،بسته ،شیرآب ،سر چاهی ،کلاته زیرآباد، گاوخانه، آززروری ،در قاله(درب قلعه) ،کله خر، پیله لی ،باغان شکسته، کته گونی در حوزه این ده است.می گویند حاکم استاد ییلاق وقشلاق داشته است گاهی در استاد و زمانی در خروه زندگی می کرده است.

 ده استاد از شمال محدود است به رشوانلو ،جنوب چوکانلو، مشرق خسرویه ومغرب بلغان علیا.در قسمت جنوب ده دره کم عرضی قرار دارد که در فاصله سه کیلومتری ده و بعد از قبرستان عمومی است.در این دره غاری وجود دارد که از آنجا به محل سفره های زیر زمینی آب مربوط می شود و بسیار طولانی است.در سالهائی که برف وباران خوب می بارد از سنگهای اطراف دره آب سرازیر می گردد، بطوریکه اگر منافذ سنگها را با پنبه یا پارچه مسدود نمایند پس از مدت کوتاهی آب آن پارچه یا پنبه را به هوا  پرتاب می کند. این غار و سفره آب زیر زمینی به طرف کوه شاه جهان ادامه دارد. واحد وزن در ده ،من است دراین ده دو گورستان عمومی وخصوصی وجود دارد. گورستان عمومی وسیع ونشان دهنده قدمت ده است وگورستان خصوصی مربوط به خواجه هاست وبه گورستان خواجه شمس الدین معروف است .ولی سنگی که مربوط به خواجه شمس الدین باشد مشاهده نشد ومی گفتند سنگ را برده اند.




روی ادامه مطلب کلیک کنید

ادامه مطلب ...

گفتم گفتا

گفتم تو شیرین منی                     گفتا تو فرهادی مگر؟

گفتم ندادی دل به من                  گفتا تو جان دادی مگر؟

گفتم خرابت می شوم                   گفتا تو آبادی مگر؟

گفتم ز کویت می روم                   گفتا تو آزادی مگر؟

  گفتم فراموشم نکن                    گفتا تو در یادی مگر؟؟

جنسیت کامپیوتر چیه؟



 

معلم زن اسپانیایی داشت به شاگرداش توضیح میداد که اسامی در زبان اسپانیایی برخلاف انگلیسی
 
مذکر و مونث هستند
برای مثال اسب مونث هستش و مداد مذکر
یک دانش آموز پرسید "جنسیت کامپیوتر چیه"
معلم بجای جواب دادن کلاس را به دو دسته تقسیم کرد:
آقایان و خانمها
و از آنها خواست خودشان تصمیم بگیرند که آیا کامپیوتر مذکر است یا مونث.
از هر گروه خواسته شد 4 دلیل برای توصیه شان بیاورند:
گروه آقایان تصمیم گرفتند که جنسیت کامپیوتر قطعا باید مونث باشه
 
 چون:
1- هیچ کس غیر از سازندگانشان از منطق داخلیشان سر در نمی آورد
2-زبان فطریشان برای هیچ کس غیر از خودشان قابل درک نیست
3-حتی کوچکترین اشتباه در حافظه طولانی مدتشان باقی می ماند تا زمانی آن را به یاد بیاورند
 
(به رخ بکشند)
4-به محض اینکه به یکی از اونها تعهدی پیدا کردی، میفهمی که نصف حقوقت
 
رو باید خرج لوازم جانبیش کنی.
گروه خانمها به این نتیجه رسیدند که کامپیوتر باید مذکر باشد چون:
1-اگه بخواهی بهشون بگی کاری رو انجام بدن، اول باید
 
روشنشون کنی
2-اونها اطلاعات زیادی دارند اما هنوز خودشون نمی تونن فکر کنن
3-از اونها انتظار حل مشکلات می ره، اما نصف اوقات خودشون
 
مشکلن؛
4-به محض اینکه نسبت به یکیشون تعهدی پیدا می کنی، می فهمی اگه
 
یکمی دیگه صبر کرده بودی، یک مدل بهتری میتونستی داشته باشی.
خانمها برنده شدند.

کوتاه و پر معنی

چند تا دوسم داری ؟ همیشه وقتی یکی ازم می پرسید

چند تا دوسم داری یه عدد بزرگ میگفتم... ولی وقتی تو

ازم پرسیدی چند تا دوسم داری گفتم :یکی !!! میدونی چرا

 ؟چون قوی ترین و بزرگترین عددیه که میشناسم ... دقت

کردی که قشنگترین و عزیز ترین چیزای دنیا همیشه یکین

 ؟ ماه یکیه ... خورشید یکیه ... زمین یکیه ... خدا یکیه ...

مادر یکیه ... پدر یکیه ... تو هم یکی هستی ... وسعت

عشق من به تو هم یکیه ... پس اینو بدون از الان و تا

همیشه یکی دوستت دارم


روی ادامه مطلب کلیک کنید

روی ادامه مطلب کلیک کنید

 

ادامه مطلب ...

اس ام اس فلسفی جملات زیبا از بزرگان


اس ام اس فلسفی جملات زیبا از بزرگان
یک پایان تلخ ، همیشه بهتر از یک تلخی بی پایانه


* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *


روی ادامه مطلب کلیک کنید
ادامه مطلب ...

لینک دانلود نرم افزار لرددانلود

http://www.lorddownload.com



هر آنچه را دوست دارید از لینک فوق دانلود کنید.

آتشی دارم درین دل گر شراری بر زنم

هواخواه توام جانا و می‌دانم که می‌دانی
که هم نادیده می‌بینی و هم ننوشته می‌خوانی
ملامتگو چه دریابد میان عاشق و معشوق
نبیند چشم نابینا خصوص اسرار پنهانی
بیفشان زلف و صوفی را به پابازی و رقص آور
که از هر رقعه دلقش هزاران بت بیفشانی
گشاد کار مشتاقان در آن ابروی دلبند است
خدا را یک نفس بنشین گره بگشا ز پیشانی
ملک در سجده آدم زمین بوس تو نیت کرد
که در حسن تو لطفی دید بیش از حد انسانی
چراغ افروز چشم ما نسیم زلف جانان است
مباد این جمع را یا رب غم از باد پریشانی
دریغا عیش شبگیری که در خواب سحر بگذشت
ندانی قدر وقت ای دل مگر وقتی که درمانی
ملول از همرهان بودن طریق کاردانی نیست
بکش دشواری منزل به یاد عهد آسانی
 
آتشی دارم درین دل گر شراری بر زنم
آب دریاها بسوزم عالمی هامون کنم
آب دریاها بسوزد کوهها هامون شود
من ز دیده چون ببارم آبها افزون کنم
مسکن من در بیابان مونس من آهوان
...هر کجا من نی زنم از خون دل جیحون کنم
گر شبی خود طوق گردد دست من در گردنش
طوق فرمان را چو مه در گردن گردون کنم
ای مسلمانان ندانم چاره? دل چون کنم
یا مگر سودای عشق او ز سر بیرون کنم
عاشقی را دوست دارم عاشقان را دوستر
صدهزاران دل برای عاشقی پر خون کنم
سوختم در عاشقی تا ساختم با عاشقان
عاجزم در کار خود یارب ندانم چون کنم





با ما به از این باش که با خلق زمانی
زمن بریدی اگر بی سبب
دانم که این نه کار تو
کار، کار گردون است





 اگر گاهی ندانسته به احساس تو خندیدم
و یا از روی خودخواهی فقط خود را پسندیدم
اگر از دست من در خلوت خود گریه ای کردی
اگر بد کردم و هرگز به روی خود نیاوردی
اگر زخمی چشیدی گاه گاهی از زبان من
اگر رنجیده خاطرگشتی از لحن بیان من
حلالم کن ...
و بعد امشب دعایم کن...