ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
از زندگانیم گله دارد جوانیم
شرمندهی جوانی از این زندگانیم
دارم هوای صحبت یاران رفته را
یاری کن ای اجل که به یاران رسانیم
پروای پنج روز جهان کی کنم که عشق
داده نوید زندگی جاودانیم
چون یوسفم به چاه بیابان غم اسیر
وز دور مژدهی جرس کاروانیم
گوش زمین به نالهی من نیست آشنا
من طایر شکسته پر آسمانیم
گیرم که آب و دانه دریغم نداشتند
چون میکنند با غم بی همزبانیم
ای لالهی بهار جوانی که شد خزان
از داغ ماتم تو بهار جوانیم
گفتی که آتشم بنشانی، ولی چه سود
برخاستی که بر سر آتش نشانیم
شمعم گریست زار به بالین که شهریار
من نیز چون تو همدم سوز نهانیم
استاد شهریار
ای صبا گر بگذری از کوی مهر افشان دوست
یار مارا کن سلامی،دل همیشه تنگ اوست.
دوستی گندمکی هست که در معبد یاد
چون که با خوشه ذخیره است به آفت نرود.
یادشون بخیر....
خیلی از خاطراتم رو زنده کردی ومنو بردی به اون قدیم قدیما
چه آوازهایی با این شعر ساختند و رفتند.
امیدوارم یاد آور ایام خوش گذشته ی شما همچنان باشم.ممنون از اظهار لطفتان