یادگارمن
یادگارمن

یادگارمن

چانه نزنیم

در‎ ‎روم باستان، عده ای غیبگو با عنوان سیبیل ها جمع شدند و آینده امپراتوری روم را در‎ ‎نه کتاب نوشتند.سپس کتابها را به تیبریوس ‏عرضه کردند . امپراطور رومی پرسید‎ : ‎بهایشان چقدر است؟‎
سیبیل ها گفتند: یکصد سکه طلا‎
تیبریوس آنها را با خشم از‎ ‎خود راند سیبیل ها سه جلد از کتابها را سوزاندند و بازگشتند و گفتند: قیمت همان صد‎ ‎سکه است‎ !
تیبریوس خندید و گفت:چرا باید برای چیزی که شش تا و نه تایش یک قیمت‎ ‎دارد بهایی بپردازم؟‎
سیبیل ها سه جلد دیگر را نیز سوزاندند و با سه کتاب باقی‎ ‎مانده برگشتند و گفتند:قیمت هنوز همان صد سکه است‏‎ .
تیبریوس با کنجکاوی تسلیم شد‎ ‎و تصمیم گرفت که صد سکه را بپردازد. اما اکنون او می توانست فقط قسمتی از آینده‎ ‎امپراطوریش را ‏بخواند‎ .
مرشد می گوید: قسمت مهمی از درس زندگی این است که با‎ ‎موقعیتها چانه نزنیم‎

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] سه‌شنبه 19 دی 1391 ساعت 18:30

چقدرچانه؟؟؟

انقدر ارامش پیدا کنیم.به قولی آروم بشیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد