یادگارمن
یادگارمن

یادگارمن

شکی که انسان را عوض می کند


مردی صبح از خواب بیدار شد و دید تبرش نا پدید شده شک کرد که همسایه اش آن را دزدیده باشد برای همین تمام روز او را زیر نظر گرفت و متوجه شد که همسایه اش در دزدی مهارت دارد و مثل یک دزد راه می رود و مثل یک دزدی که می خواهد چیزی را پنهان کند پچ پچ می کند
آنقدر از شکش مطمئن شد که تصمیم گرفت به خانه برود لباسش را عوض کند نزد قاضی برود و از او شکایت کند اما همین که وارد خانه شد تبرش را پیدا کرد همسرش آن را جابه جا کرده بود مرد از خانه بیرون رفت و دوباره همسایه اش را زیر نظر گرفت و دریافت که او مثل یک آدم شریف راه می رود حرف می زند و رفتار می کند
 
بهتره مواظب ذهنمون باشیم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد