وقتی زن به مرد گفت:(مدت هاست بچه ها میوه نخورده اند)مرد بی آنکه یک
ریالی پول داشته باشد فوری لباس پوشید وگفت:(میوه چی چی می خواین؟)و از
خانه بیرون رفت به میوه فروشی رسید و به میوه ها نگاهی کرد و سری تکان داد و
به خانه برگشت.
زن گفت:(میوه کو؟)
مرد پاسخ داد:(میوه فروشی بسته بود).
علیرضا
پنجشنبه 22 فروردین 1392 ساعت 21:08