یادگارمن
یادگارمن

یادگارمن

سوتی

رسیدم توی کوچه مون ، دیدم یه خانومی داره ماشینش رو بین دوتا ماشین دیگه پارک می کنه.

جای پارک خیلی کم بود و بنده خدا حسابی کلافه شده بود.

وایستادم و فرمون دادم بهش ، « بیابیاااا، خب!حالا فرمون رو کامل برگردون!خوبه خوبه، خاموش کن»

بعدش هم بدون اینکه منتظر تشکر خانومه بشم راه افتادم برم

که دیدم خانومه صدا کرد و گفت دستت درد نکنه ، زحمت کشیدی!!!!

گفتم خواهش می کنم ، کاری نکردم.

گفت : دانشمند! من داشتم از پارک در می اومدم.

ازین سوتی های ضایع ندیم جلو خانومااا صلواااات .
 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد