رسیدم توی کوچه مون ، دیدم یه خانومی داره ماشینش رو بین دوتا
ماشین دیگه پارک می کنه.
جای پارک خیلی کم بود و بنده خدا حسابی کلافه شده بود.
وایستادم و فرمون دادم بهش ، « بیابیاااا، خب!حالا فرمون رو کامل
برگردون!خوبه خوبه، خاموش کن»
بعدش هم بدون اینکه منتظر تشکر خانومه بشم راه افتادم برم
که دیدم خانومه صدا کرد و گفت دستت درد نکنه ، زحمت کشیدی!!!!
گفتم خواهش می کنم ، کاری نکردم.
گفت : دانشمند! من داشتم از پارک در می اومدم.
ازین سوتی های ضایع ندیم جلو خانومااا صلواااات .
علیرضا
شنبه 22 تیر 1392 ساعت 10:39