یادگارمن
یادگارمن

یادگارمن

با من صنما دل یک دله کن

مسافربودم و راننده  آژانش با ترانه ای  که از رادیو پیام پخش می شد

روی فرمان ضرب گرفته بود ...

ولی انگار جدای از موسیقی مناسب محفل عیش وطربش

مفهوم شعرش ،

با قلب من

روح من

سخن می گفت و ضرب گرفته بود :

با من صنما دل یک دله کن

گر سر ننهم آنگه گله کن

مجنون شده‌ام از بهر خدا

زان زلف خوشت یک سلسله کن

سی پاره به کف در چله شدی

سی پاره منم ترک چله کن

مجهول مرو با غول مرو

زنهار سفر با قافله کن

ای مطرب دل زان نغمه خوش

این مغز مرا پرمشغله کن

ای زهره و مه زان شعله رو

دو چشم مرا دو مشعله کن

ای موسی جان شبان شده‌ای

بر طور برو ترک گله کن

نعلین ز دو پا بیرون کن و رو

در دست طوی پا آبله کن

تکیه گه تو حق شد نه عصا

انداز عصا و آن را یله کن

فرعون هوا چون شد حیوان

در گردن او رو زنگله کن



رسانه مهر

نظرات 1 + ارسال نظر
منم کشاورز سه‌شنبه 15 مرداد 1392 ساعت 10:37 http://imfarmer.blogfa.com/

سلام
مطلبتون جالب بود

تشکر
موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد