ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
شاید مصداق بارز جمله ای که چندسطر پایین تر می خوانید
کسانی باشند که در یک مسافرت کوتاه یا طولانی با شما
همسفرند
اما حقیقت اینست که حتی همسر،
فرزند ،
نیز از این قاعده مستثنی نیستند که :
هم مسیر بودن ها
دلیل
هم دلی و همراهی نیست
وقتی ایستگاه پیاده شدن ها یکی نیست ...
"سادگی مقدس"
... نوشته بود همیشه انگار پیِ کلماتی میگردیم که به درختها چسبیدهاند. آفتاب که میزند کلمات را زیر برگها پیدا میکنیم. نوشته بود کلمه.
نوشته بود کلمات. یکی نیست که. کنار هم مینشینند و زیاد میشوند.
نوشته بود پستچی که در میزند نامه رسیده است. نامه که میرسد انگار معجزهای اتّفاق افتاده. انگار معجزهای تکرار شده. انگار حرف زدن فایدهای ندارد. بیحاصل است. مثل سرزمینی که دیگری گفته.
نوشته بود نامهها مقدّساند. نوشته بود شجاعاند. نوشته بود سرگرداناند. نوشته بود پریشاناند.
اینها را نوشته بود. بعد اضافه کرده بود زندگی بدونِ اینها تکّهتکّه میشود.