یادگارمن
یادگارمن

یادگارمن

تابه‌ی من کوچک است.

دو مرد در کنار دریاچه‌ای مشغول ماهیگیری بودند. یکی از آنها ماهیگیر باتجربه و ماهری بود اما دیگری ماهیگیری نمی‌دانست. هر بار که مرد باتجربه یک ماهی بزرگ می‌گرفت، آنرا در ظرف یخی که در کنار دستش بود می انداخت تا ماهی‌ها تازه بمانند اما دیگری به محض گرفتن یک ماهی بزرگ آنرا به دریا پرتاب می کرد. ماهیگیر باتجربه از اینکه می‌دید آن مرد چگونه ماهی را از دست می دهد بسیار متعجب بود.
بنابراین ماهیگیر باتجربه پس از مدتی از او پرسید:

                          «چرا ماهی‌های به این بزرگی را به دریا پرت می‌کنی؟»

مرد جواب داد: «آخر تابه‌ی من کوچک است!»


گاهی ما نیز همانند همان مرد ، شانس‌های بزرگ، شغل‌های بزرگ، رویاهای بزرگ و فرصت‌های بزرگی را که خداوند به ما ارزانی می‌دارد را قبول نمی‌کنیم چون دلمان / مغزمان/ فکرمان و.......کوچک است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد