یادگارمن
یادگارمن

یادگارمن

اسکناس 100 یوروئی

درست هنگامی که همه در یک بدهکاری بسر می برند و هر کدام برمنبای اعتبارشان


زندگی را گذران می کنند.


ناگهان، یک مرد بسیار ثروتمندی وارد شهر می شود.


او وارد تنها هتلی که در این ساحل است می شود، اسکناس 100 یوروئی را روی پیشخوان


هتل میگذاردو برای بازدید اتاق هتل و انتخاب آن به طبقه بالا می رود.


صاحب هتل اسکناس 100 یوروئی را برمیدارد و در این فاصله می رود و بدهی خودش را به


قصاب می پردازد.


قصاب اسکناس 100 یوروئی را برمیدارد و با عجله به مزرعه پرورش خوک می رود و بدهی


خود را به او می پردازد.


مزرعه دار، اسکناس 100 یوروئی را با شتاب برای پرداخت بدهی اش به تامین کننده


خوراک دام و سوخت میدهد.


تامین کننده سوخت و خوراک دام برای پرداخت بدهی خود اسکناس 100 یوروئی را با


شتاب به داروغه شهر که به او بدهکار بود میبرد.


داروغه اسکناس را با شتاب به هتل می آورد زیرا او به صاحب هتل بدهکار بود چون


هنگامیکه دوست خودش


را یکشب به هتل آورد اتاق را به اعتبار کرایه کرده بود تا بعدا پولش را بپردازد.


حالا هتل دار اسکناس را روی پیشخوان گذاشته است.


در این هنگام توریست ثروتمند پس از بازدید اتاق های هتل برمیگردد و اسکناس 100


یوروئی خود را برمیدارد


و می گوید از اتاق ها خوشش نیامد و شهر را ترک می کند.


در این پروسه هیچکس صاحب پول نشده است.


ولی بهر حال همه شهروندان در این هنگامه بدهی بهم ندارند همه بدهی هایشان را


پرداخته اند و با یک انتظار خوشبینانه ای به آینده نگاه می کنند.


می گویند دولت انگلستان ازآغاز تا کنون در طول دوره موجودیتش، به این نحو معامله می


کند!



نقل از چیدان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد