خارپشتی از یک مار تقاضا کرد که بگذار
من نیز در لانه تو، مأوا گزینم و همخانه تو باشم. مار تقاضای خارپشت را
پذیرفت و او را به لانه تنگ و کوچک خویش راه داد. چون لانه مار تنگ بود،
خارهای تیز خارپشت هر دم به بدن نرم مار فرو میرفت و او را مجروح میساخت
اما مار از سر نجابت دم بر نمیآورد.
سرانجام مار گفت: «نگاه کن ببین چگونه مجروح و خونین شدهام. میتوانی لانه من را ترک کنی؟»
خارپشت گفت: «من مشکلی ندارم، اگر تو ناراحتی میتوانی لانه دیگری برای خود بیابی!»
عادتها ابتدا به صورت مهمان وارد میشوند اما دیری نمیگذرد که خود را صاحبخانه میکنند و کنترل ما را به دست میگیرند.
مواظب خارپشت عادتهای منفی زندگیتان باشید.